۲ مطلب در مرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

چرا؟ :|

چرا همه چیز اینقدر گرون شدهههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

امشب با دوستام رفتم بیرون خودم تنهایی 2 تومن خرج کردم :|

فک نمیکردم اینقدر بشههههههههههه://

اخه کاری هم نکردیم :///💔💔💔🤝🏼

  • ۲
  • نظرات [ ۴ ]
    • Artemis .RT
    • يكشنبه ۹ مرداد ۰۱

    چالش زندگی به شرط چاقو ...

    فرض کن یه بیماری لاعلاج گرفتی و دکتر ها جوابت کردن و بهت گفتن فقط چند ماه زنده میمونی و تو تنها کسی هستی که اینو میدونه و بقیه اینو نمیدونن...

    از مطب دکتر میای بیرون و :

     

     

    اون لحظه ای که دکتر بهت گفت چند وقت بیشتر زنده نیستی چه حسی بهت دست داد؟

     

    احساس پوچی :)... 

    میدونم که وقتی از مطب در بیام فقط یه پوزخند میزنم و میگم : داستان من هم بالاخره تموم شد :)... 

    ولی من هنوز خیلی ارزو دارم .... :)

     

     

    الان که تو این شرایطی  کلماتی که برات معانی خاصی داشتن  ایا تغییری کردن؟

     

    نه هنوز ... !

    من تا اخرین نفسم به اصول زندگیم پایبندم ...:) 

     

     

     تعریفت از مرگ و زندگی..... خانواده و دوست.... ارزو...

     

    مرگ برای من به معنای تموم شدنه .... *-*

    از نظر من وقتی میمیریم کلا تموم میشیم و دیگه هیچی وجود نداره ..... تموم به معنای واقعی کلمه *.... تموم ....

    خب زندگی از نظر من فقط بدست اوردن هرچیزی تو همین زمانی که دلم می خواد هست :)

    مثلا اگه الان می خوام تا نهایت 3 سال دیگه تو ادیشن قبول شم باید قبول شم و برای بدست اوردنش تا جایی که در توانم هست تلاش میکنم ....

     حالا خانواده : خانواده برای من فقط یه وسیله هستن که روند رسیدن به خواسته هامو تند تر میکنن ... لزوما خانواده برای من معنی دیگه ای نداره ....

    و دوست : نمیدونم ... شاید ارامش و کمی هم شده انگیزه :)

    ارزو : اصلا اینطور بگم که کلمه ارزو کلا تو دایره لغات من نیست :// اصلا هیچ چیزی برای من ارزو نیست :// اگه چیزی رو بخوام اون چیز رو اسمشو میزارم هدف و اون هدفو تبدیل میکنم به واقعیت ... 

     

     

    چیکار میکنی تو این فرصت باقی مونده؟

     

    سعی میکنم تو همین فرصت کم تا هرچند تا هدف کوچیکم رو که میتونم به واقعیت تبدیل کنم :)

     

     

    چه کارهایی بوده که میخواستی بکنی ولی حالا دیگه نمیتونی؟

     

    اینکه خواننده معروف و بزرگی بشم ....

     

     

    چه پشیمونی هایی داری؟

     

    حتی یکدونه پشیمونی هم ندارم :)... 

    من اینطوریم که کلا از کارام پشیمون نمیشم هیچوقت ...

     

     

    چیزی هست که بخوای جبرانش کنی؟

     

    نه هیچ چیز .... !

     

     

    کسی هست که بخوای ببینیش؟

     

    اره :') ...

    بی تی اس رو دوست دارم قبل مرگم حتی شده یکبار ببینم :)....

     

     

    دلت برای چیا تنگ میشه؟

     

    برای موسیقی ....

    برای اواز خوندن ....

    برای گربم ....

    برای گیتارم ....

    و برای اهدافم .....

     

     

    چجوری میخوای به اطرافیانت بگی؟  اصن دوست داری بهشون بگی؟  یا دوست داری بی خبر بری؟

     

    نمیگم بهشون :)

    چون اگه بگم دشمنام رو خوشحال کردم :) ...

    یهویی میرم ....

     

     

    جایی هست که بخوای بری ؟ دوست داری تنها بری یا باکسی بری؟

     

    دوست دارم برم کنسرت بی تی اس :) ...

    تنها ....

     

     

    از ادما دوری میکنی؟ یا بیخیال رفتار میکنی؟

     

    معمولا بیخیالم :) ...

    سعی نمیکنم دوری کنم ....

     

     

    منبع چالش :)

     

     

     

    چالش باحالی بود :) ...
     

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • Artemis .RT
    • دوشنبه ۳ مرداد ۰۱
    کافیه خسته شم و از ادامه دادن دست بکشم تا این حرف جیهوپ جلوی چشام ظاهر شه :

    جیهوپ گفت من با تمام وجودم جلوی پدرم رقصیدم! کسی که مانع رسیدن به ارزوهام میشد!

    بهم یاد داد که اصلا مهم نیست چی پیش بیاد من باید فقط برای رسیدن به هدفم بجنگم :)